بابا گوریو
نویسنده:
انوره دو بالزاک
مترجم:
ادوارد ژوزف
امتیاز دهید
✔️ این شاهکار کلاسیک که در بسیاری از فهرستها جز صد کتابی است که باید خوانده شود، شرححال پیرمردی بهنام بابا گوریو است که عاشقانه دلباختهی دو دختر خود است اما مورد بیمهری و بیتوجهی شدید آنها قرار میگیرد. او که روزی تاجری ثروتمند بود، تمام ثروت خود را وقف ازدواج دختراناش کرد و روزهای پایانی عمر خود را در فقر و تنهایی میگذراند. باباگوریو درنهایت مجبور شد در مهمانخانهای ساکن شود. رفاقت او با جوانی بهنام اوژن و گرهخوردن زندگی این دو انسان متفاوت با یکدیگر بخش دیگری از اتفاقات این رمان بلند را رقم میزند.
«کلود فارو» عضو فرهنگستان فرانسه در باب این رمان گفته است:
« که این داستان را بارها خوانده و هر بار همان هیجان مطالعه اول به او دست داده است.» بالزاک، نویسنده نامدار فرانسوی، از چهرههای برجسته ادبیات واقعگرایانه در فرانسه بود، که تمام عمر 51 سالهاش را صرف نگارش کتابهایی ماندگار کرد.
«اوژنی گرانده»، «چرم ساغری» و «پیر دختر» از دیگر شاهکارهای اونوره دو بالزاک محسوب میشوند. عدهای معتقدند داستایوفسکی بسیار از بازالک تاثیر گرفته است، تا آن حد که اگر بالزاک نبود، داستایوفسکی، داستایوفسکی نمیشد.
بیشتر
«کلود فارو» عضو فرهنگستان فرانسه در باب این رمان گفته است:
« که این داستان را بارها خوانده و هر بار همان هیجان مطالعه اول به او دست داده است.» بالزاک، نویسنده نامدار فرانسوی، از چهرههای برجسته ادبیات واقعگرایانه در فرانسه بود، که تمام عمر 51 سالهاش را صرف نگارش کتابهایی ماندگار کرد.
«اوژنی گرانده»، «چرم ساغری» و «پیر دختر» از دیگر شاهکارهای اونوره دو بالزاک محسوب میشوند. عدهای معتقدند داستایوفسکی بسیار از بازالک تاثیر گرفته است، تا آن حد که اگر بالزاک نبود، داستایوفسکی، داستایوفسکی نمیشد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بابا گوریو
موافقم.
کتاب باباگوریو که انتقادی است به جامعه اشرافیت ، اوضاع وشرایط پاریس وطبقه سرمایه داری، فسادهای انسانهایی را بازگو میکند که فقط ظاهرشان کنت و کنتس است باطن وضمیرشان حیوانهای دوپایی هستند که تنها تظاهر به انسانیت میکنندکلمه کلیدی ومشکل گشا رمان "پول "است که هر دربسته ای را باز میکند اگرچه این امر محدود به دوران خاصی نمیشود ،این منبع احترام وتوجه تا جایی تاثیر گذار بوده که بابا گوریو میگوید:
"همه چیز را پول میسازد حتی محبت فرزند به والدین رمان با تشریح یک پانسیون شروع میشود بالزاک تعدد شخصیت وجزییات فراوان را آغشته به شخصیت مرموز ومعماگونه باباگویو میکند تاخواننده را از دست ندهد
دراوایل داستان اولین تلنگرخودرا به خواننده میزند اینکه گاهی انسانها گویی دل مشغولی دیگری جز درکاردیگران سرک کشیدن ندارند تاجایی که افرادساکن پانسیون امر مهیج دیگری جز کشف هویت باباگوریو ندارند
باباگوریو نماد پدری فداکار ومهربان که تمام ثروت خود را به پای دخترانش ریخته ولی خوددر اتاقی محقرانه زندگی میکند دختران او جز زمانی که بی پول هستند به یاد او نمی افتند اما باباگوریو برای دیدن لبخند آنها ساعتها درخیابان به امید رد شودن کالسکه دخترانش می ایستد حتی بادیدن سرحال بودن اسب های کالسکه شاد میشود
شخصیت دیگری که در داستان به موزات باباگوریو حرکت میکند وحتی گاهی برباباگوریو پیشی میگیرد جوان پاک روستایی است بنام راستیناک، که ابتدا به قصد آشنایی و واردشودن به جامعه اشرافیت به دختران سرمایه دار باباگوریو دوست میشود
ولی در روند داستان هنگامی که پستی وکثیفی اوضاع را میبیند هدفی جز شاد کردن بابا گوریو ندارد تنهاکسی که بابگوریو را بخاطرخودش دوست دارد
فساد جامعه پاریس انجا نمایان میشود که دلفی دختر بابا گوریو میگوید که حتی زنان پاریس حاضرن فرزندان خودرا گرسنه نگه دارند و پول را خرج لباسهای ومجالس خودشان کنند
باباگوریو دلیل بی اعتنایی وسردی رفتار دخترانش رامحبت فراتراز حد خود میداند او سرانجام درغربت وخانه نمناک وکثیف میمیرد
ولی دختران اوحتی برای تشییع جنازه او نمی آیند چون دیگر برایشان فایده مادی ندارد
راستیناک دربهت با جامعه ی که اکنون چهره کریه و نفرت بار خودرا آشکار کرده تصمیم به جنگیدن میگیردولی داستان نصفه وناقص رها میشود
داخل پرانتز عرض کنم:گویی بالزاک دل خوشی از زنان ودختران ندارد وگرنه رفتار فرزندان باباگوریو به پسران بیشتر نزدیک است تا دختران
(*_^)
[/quote]
بابا گوریو درس بزرگی میده به آدم.اینکه خیلی از اطرافیانت ممکنه خیلی بی معرفت تر از اونی باشن که فکرشو بکنی ولی تو خوب باش....
کتاب باباگوریو که انتقادی است به جامعه اشرافیت ، اوضاع وشرایط پاریس وطبقه سرمایه داری، فسادهای انسانهایی را بازگو میکند که فقط ظاهرشان کنت و کنتس است باطن وضمیرشان حیوانهای دوپایی هستن%D
مخاطب عزیز لطفا محدودیت رو بردار...
کتاب باباگوریو که انتقادی است به جامعه اشرافیت ، اوضاع وشرایط پاریس وطبقه سرمایه داری، فسادهای انسانهایی را بازگو میکند که فقط ظاهرشان کنت و کنتس است باطن وضمیرشان حیوانهای دوپایی هستند که تنها تظاهر به انسانیت میکنندکلمه کلیدی ومشکل گشا رمان "پول "است که هر دربسته ای را باز میکند اگرچه این امر محدود به دوران خاصی نمیشود ،این منبع احترام وتوجه تا جایی تاثیر گذار بوده که بابا گوریو میگوید:
"همه چیز را پول میسازد حتی محبت فرزند به والدین رمان با تشریح یک پانسیون شروع میشود بالزاک تعدد شخصیت وجزییات فراوان را آغشته به شخصیت مرموز ومعماگونه باباگویو میکند تاخواننده را از دست ندهد
دراوایل داستان اولین تلنگرخودرا به خواننده میزند اینکه گاهی انسانها گویی دل مشغولی دیگری جز درکاردیگران سرک کشیدن ندارند تاجایی که افرادساکن پانسیون امر مهیج دیگری جز کشف هویت باباگوریو ندارند
باباگوریو نماد پدری فداکار ومهربان که تمام ثروت خود را به پای دخترانش ریخته ولی خوددر اتاقی محقرانه زندگی میکند دختران او جز زمانی که بی پول هستند به یاد او نمی افتند اما باباگوریو برای دیدن لبخند آنها ساعتها درخیابان به امید رد شودن کالسکه دخترانش می ایستد حتی بادیدن سرحال بودن اسب های کالسکه شاد میشود
شخصیت دیگری که در داستان به موزات باباگوریو حرکت میکند وحتی گاهی برباباگوریو پیشی میگیرد جوان پاک روستایی است بنام راستیناک، که ابتدا به قصد آشنایی و واردشودن به جامعه اشرافیت به دختران سرمایه دار باباگوریو دوست میشود
ولی در روند داستان هنگامی که پستی وکثیفی اوضاع را میبیند هدفی جز شاد کردن بابا گوریو ندارد تنهاکسی که بابگوریو را بخاطرخودش دوست دارد
فساد جامعه پاریس انجا نمایان میشود که دلفی دختر بابا گوریو میگوید که حتی زنان پاریس حاضرن فرزندان خودرا گرسنه نگه دارند و پول را خرج لباسهای ومجالس خودشان کنند
باباگوریو دلیل بی اعتنایی وسردی رفتار دخترانش رامحبت فراتراز حد خود میداند او سرانجام درغربت وخانه نمناک وکثیف میمیرد
ولی دختران اوحتی برای تشییع جنازه او نمی آیند چون دیگر برایشان فایده مادی ندارد
راستیناک دربهت با جامعه ی که اکنون چهره کریه و نفرت بار خودرا آشکار کرده تصمیم به جنگیدن میگیردولی داستان نصفه وناقص رها میشود
داخل پرانتز عرض کنم:گویی بالزاک دل خوشی از زنان ودختران ندارد وگرنه رفتار فرزندان باباگوریو به پسران بیشتر نزدیک است تا دختران
(*_^)
فقط باید خوندنش. چطور میشه توصیفات و شخصیت پردازی فوق العاده بالزاک رو توضیح داد؟!
داستان روایت گر یک دوره تاریخی خاص در فرانسه است. نویسنده با ظرافت از موقعیت و شرایط زنان در آن برهه انتقاد کرده و نمایش تراژیکی از زندگی مردی که زندگی اش فدای اخلاقیات نادرست زنان در برهه ای از تاریخ فرانسه شده به نمایش گذاشته!
باباگوریو را حتما قبلا از مرگ باید خوند!
بعد از رمانهای گنچاروف وچخوف، رمانهای بالزاک می پسندم